چرا گذر زمان در مذاکرات به نفع آمریکا نیست؟-راهبرد معاصر
مسعود براتی، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفتگو با راهبرد معاصر پاسخ داد:

چرا گذر زمان در مذاکرات به نفع آمریکا نیست؟

مسعود براتی؛ کارشناس مسائل بین الملل پیرامون فضای حاکم بر مذاکرات گفت: زمان به نفع آمریکایی‌ها نیست لذا تلاش دارند که این ناتوانی در اعمال تحریم‌ها و تداوم جنگ دیپلماتیک در میدان عمل را با عملیات روانی و پروپاگاندای رسانه‌ای پر کنند. این نشان‌دهنده استیصال آمریکا در استفاده از ابزارهای قدرتش است و یک نسبتی بین کاهش قدرت آمریکا و کاهش توان آمریکا در اعمال فشار بر ایران و افزایش سروصدا و لفاظی‌های آمریکا وجود دارد.
مسعود براتی؛ کارشناس مسائل بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۲ - ۱۵ بهمن ۱۴۰۰ - 2022 February 04
کد خبر: ۱۲۰۵۸۱

چرا گذر زمان در مذاکرات به نفع آمریکا نیست؟

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ مذاکرات موقتا تمام شده و مذاکره کنندگان به کشورهای‌شان برگشته اند اما عملیات روانی غرب برای برای القای حس فوریت ساختگی در ارتباط با مذاکرات و رفع تحریم‌ها همچنان ادامه دارد و در این میان وزیر امور خارجه انگلیس مدعی شده این مذاکرات فوری است و پیشرفت به اندازه کافی سریع نبوده و مذاکرات به بن‌بست خطرناکی نزدیک می‌شود؛ آمریکا از پیشرفت اندک در مذاکرات گفته و نخست وزیر انگلستان هم نسبت به از دست رفتن زمان برای رسیدن به توافق احیای برجام هشدارمی دهد اما همه این گمانه زنی ها از پیشرفت های اندک و هشدار فوریت ها در حالی است که مسئولان مذاکره کننده کشورمان و کارشناسان از افق های روشن پیش روی مذاکرات می گویند. مسعود براتی، تحلیلگر سیاسی در گفتگو با «راهبرد معاصر» از فرا رسیدن زمان تصمیم سیاسی می گوید و القای حس فوریت ساختگی در احیای برجام را تلاش رسانه ای غرب برای تاثیرات روانی بر نتایج مذاکرات می خواند. این مصاحبه را در ادامه می خوانید.

 

*جناب براتی! مذاکرات موقتا تمام شده اما گمانه زنی های متناقضی در خصوص ادامه روند مذاکرات از سوی غربی ها مطرح می شود، پیش‌بینی شما از ادامه مسیر مذاکرات چیست؟

هم اکنون به نظر می‌رسد مواضع طرفین در بحث مذاکرات شفاف شده و برای همین این بحث که زمان تصمیم سیاسی فرارسیده، مطرح می‌شود. لذا می‌توان گفت که مذاکرات در لایه فنی به پایان خود نزدیک می‌شود و مسئله تصمیم سیاسی که مطرح میشود مبتنی به این است که یا باید بعضی مسائل را بپذیرند یا تصمیم بگیرند که استقامت کنند و ادامه بدهند. یعنی از ابتدای دور جدید مذاکرات، گفتگو‌ها جلو آمده، از نظر فنی پیشرفت داشته و حالا به نقطه‌ای رسیده که تصمیم سیاسی می‌خواهد. اما این که توافقی که حاصل میشود چه ابعادی و چه جزئیاتی داشته باشد باید در انتظار انتشار جزئیات ماند.


از نظر تحلیلی می توان گفت که گذر زمان به نفع آمریکا نیست لذا تمام تلاشش را می‌کند که با ابزارها و ترفندهای مختلف زمان را کوتاه و در مذاکرات شتابزدگی ایجاد کند تا بتواند به صورت حداکثری به نتیجه‌ دلخواهش برسد؛ لذا راهبرد مناسب در برابر این راهبرد آمریکایی‌ها صبر راهبردی و با حوصله و جدیت موارد را به پیش بردن، است. همانطور که آمریکایی‌ها خود اذعان کردند سیاست فشار حداکثری‌شان در برابر ایران شکست خورده و با تعبیرهای تندی همچون شکست مفتضحانه از این شکست یاد می‌کنند.


وقتی شرایط اینطور است یعنی آمریکا باید آمادگی این را که امتیازهای واقعی به ایران بدهد را داشته باشد، لذا طرف ایرانی در موقعیتی است که می‌تواند تعیین کند و آمریکا را وادار به دادن امتیازهای واقعی و مطلوب به ایران کند. از همین رو از نظر توانایی و داشتن مولفه‌های قدرت، برای اینکه ایران مطالباتش را بدست بیاورد وجود دارد؛ ولی امکان دارد به واسطه گذشته‌ای که داشتیم و آن ادراکی که آمریکایی‌ها از ایران در ذهن‌شان ایجاد شده، این توافق خوب برای ما نیازمند گذر زمان باشد و الان بدست نیاید.


با این حال جزئیات مذاکرات باید دقیق منتشر شود که بتوان دقیق اظهار نظر کرد اما فکر میکنم که ایران نباید شتابزده عمل کند و اسیر ترفندهای آمریکا در حاکم‌کردن فضای شتابزده شود و در این دام بیافتد. بنظرم در ادامه مسیر، گذر زمان به نفع ایران است و مهمترین دلیل آن هم این است که گذر زمان توان ایران برای مقابله با تحریم‌ها را افزایش و به همان میزان توان آمریکا در اعمال تحریم را کاهش می‌دهد و باید به این عنصر مهم توجه کرد‌.


*ارزیابی شما در خصوص تلاش غربی ها برای القای فوریت در نتایج مذاکرات و زمان حداقلی چیست؟

زمان به نفع آمریکایی‌ها نیست لذا تلاش دارند که این ناتوانی در اعمال تحریم‌ها و در میدان عمل را با عملیات روانی و پروپاگاندای رسانه‌ای پر کنند. گزارشی را یکی از موسسات یهودی آمریکا منتشر کرده که از خرداد ۱۴۰۰ مستمرا می‌گویند زمان محدود است و این عبارت که معنای ضرب‌الاجلی دارد را مدام تکرار می‌کنند اما با گذر زمان مجبور میشوند که مجددا این زمان را تمدید کنند تا همین الان که شش ماه گذشته هنوز این را عبارت را تکرار می‌کنند که زمان محدود است.


این نشان‌دهنده ناتوانی آمریکا در استفاده از ابزارهای قدرتش است و یک نسبتی بین کاهش قدرت آمریکا و کاهش توان آمریکا در اعمال فشار بر ایران و افزایش سروصدا و لفاظی‌های آمریکا وجود دارد. اکنون شاهدیم که آمریکایی‌ها لفاظی میکنند و سعی دارند زمان مشخص کنند و به اصطلاح ضرب‌الاجل تعیین کنند، این نشان‌دهنده ناتوانی آمریکاست.


تحلیل این مسئله هم خیلی پیچیده نیست، شما در بحث گزینه‌های دیگر آمریکا که خودشان به عنوان پلن بی از آن یاد میکنند، می بینید که گزینه نظامی شان کاملا فاقد معنا و ارزش است و دلیل تجربی‌اش هم این است که ما بالاترین تنش‌نظامی را با آمریکا در قضیه حمله به عین‌الاسد و موشک‌باران آن داشتیم و آمریکا علیرغم اینکه خیلی ادعا میکرد که میخواهم یک کارهایی کنم ولی هیچ کاری نکرد. لذا این تجربه نشان می‌دهد که ما در نقطه بازدارندگی با آمریکا هستیم و آمریکا در قبال ایران گزینه نظامی ندارد.


گزینه نظامی که کنار برود آمریکا گزینه اعمال فشار از طریق تحریم را دارد؛ این گزینه را هم که نگاه می‌کنید باید گفت اکنون نظام اعمال تحریم ها مستهلک شده و آمریکا در اعمال تحریم ناتوان است، تحریم‌ها روی کاغذ وجود دارد اما در اعمال تحریم آمریکا ناتوان است. نمونه مهمش هم تحریم نفتی ایران است، آمریکا هیچ تحریمی را روی کاغذ تغییر نداده اما در فضای عمل ایران دارد بیش از یک میلیون بشکه نفت می فروشد و پولش را هم استفاده می‌کند و آمریکایی‌ها در عین اینکه مطلع هستند اما در جلوگیری از این پدیده ناتوان‌اند. این نکته هم قابل توجه است که آمریکایی‌ها می‌خواهند در همین نقطه هم با عملیات روانی و ادراکی این را به نفع خودشان بچرخانند و بیان می‌کنند که بایدن به صورت ارادی اجازه داده که ایران نفت بفروشد و این یک دروغ خیلی بزرگ است.


در مورد تحریم‌ آمریکا چیزی در چنته ندارد و هر آنچه که می‌توانستند ترامپ تحریم کرد و بعد از یک دوره کوتاهی که اوج فشار تحریم بود اکنون در دوره افول تحریم‌ها هستیم، آمریکایی‌ها هم خودشان این را میدانند و برای اصلاح این وضعیت کار گروه مفصلی تشکیل داده و برنامه‌ریزی کردند اما نمیتوانند تحریمی اعمال کنند لذا هر چقدر که زمان بگذرد بدون اینکه توافقی باشد ناتوانی آمریکا آشکارتر میشود و یکی از دغدغه‌های آمریکا این است که اعتبار و ابهت نظام تحریمی‌اش از بین می‌رود و تعداد بازیگرانی که حاضرند تحریم‌های آمریکا را نادیده بگیرند بیشتر شود شاید مثال توافق ایران با آذربایجان و ترکمنستان مثال خوبی باشد. لذا آمریکایی‌ها به معنای واقعی گزینه‌های دیگری ندارند و لازم دارند با ایران به توافق برسند.


آمریکایی ها در فضاسازی‌هایی که انجام میدهند، می‌خواهند ناتوانی‌شان را در میدان عمل در فضای عملیات روانی پر کنند اما تجربه ایران هم در این قضیه کم نیست و بار اول ما نیست که با این پدیده مواجه می شویم لذا لازمه آن هوشیاری و هوشمندی است و بحثی که آقا به عنوان جهاد تبیین مطرح کردند اینجا معنا پیدا میکند یعنی ما باید واقعیت‌ها را تبیین کنیم تا اسیر این عملیات رسانه‌ای آمریکا نشویم.


*شرایط گفتگوی مستقیم با طرف آمریکایی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

بحث گفتگوی مستقیم با آمریکا تا زمانی که آمریکا در بحث تحریم‌ها تغییر رفتاری نداشته باشد، یعنی به طور واقعی یکسری تحریم‌ها را برندارد ضررش برای ما بیش از فوایدش است چون آمریکا با مذاکره مستقیم با ایران فوایدی بدست می‌آورد و این فواید نباید رایگان در اختیار آمریکا قرار بگیرد؛ آمریکا کشوریست که نقض عهد کرده و خاطی و مجرم است. مجرم نخست باید جبران کند و بعد بیاید و به عنوان عضوی از مذاکرات قرار بگیرد. لذا تا زمانی که آمریکا تغییر رفتار جدی و ملموسی نداشته باشد ضرر مذاکره مستقیم با آمریکا برای ما بسیار بیشتر از فوایدش است.

 

ارسال نظر